من در غار زندگی میکنم...
غاری به وسعت تنهایی هایم...
غاری کوچک و دنج...
غاری پر از عطر زندگی...
صبح ها که چشمانم را میگشایم به امید روزی دیگر دعایی بدرقه ی آسمان آبی میکنم...
تا در پناه بادها راهی بیابد به سوی دنیای ابدیت...
و شاید کسی در جایی از آسمان آمینی بگوید...
من در غار زندگی میکنم...
انگار دنیایی فاصله است میان من و جهان بیرون...
کلا از همه ی وبلاگایی که لینک دارم فقط دو سه تاشون فک کنم هنوز چراغ شون روشنه!
شمام لدفن نذارین چراغ کلبه ی وبلاگ تون خاموش بشه!
بنویسین!
بنویسین!
سلام:)
من از سال 91 این وبلاگ رو دارم!!! فکر نکنم به این راحتی ها بیخیالش شم;)
سلام!
این قدر دیر به دیر ننویسین ...
این قدر دیر به دیر ننویسین...
این قدر دیر به دیر ننویسین...
سلام:d
سعی میکنم!
سعی. میکنم!
سعی میکنم!:D
سلام
خیلی خوبه که دوباره مینویسین...
انگار دنیایی فاصله است میان من و جهان بیرون...
شاد و تندرست باشین...
سلام:)
اگه درسا بذارن مینویسم:D
سلامت باشید و موفق:)
چقد جالبه که اینجا هنوز سرپا ست
شاد باشی سحر جان
اینم خودش نوعی اعتیاده دیگه مگه نه؟
ممنون آوا جان شما هم همیشه سلامت و موفق باشی